محسن محبوبی نیا به خوابم

این شبا سرزده نیا به خوابم
باز دوباره نده منو عذابم
اون چشات بد منو کرده خرابم
ازتو چی‌ مونده جز یه یادگاری
فکرشم سخت بود تنهام بزاری
مینویسم برات با گریه زاری
این بساطو جمع کن از دلم خبر نگیر
دیگه با خیالت حال این دلو نگیر
چی میمونه از این مرد سرد و گوشه گیر
دل میگیره هرشب بی هوا سراغتو
رفتی با غریبه خیلی خوبه حال تو
من نبودم هیچوقت مرد ایده آل تو
آخ چقدر این شبا برات نوشتم
گریه کردم بازم میسوزه چشمم
کاش دوباره بیای ببینمت عشقم
میدونم این روزا سرت شلوغه
میگن عاشق شدی میگم دروغه
زندگی بی چشات چه بی فروغه
سرزمین قلبت خالی از محبته
عشق تو به هرکس صرفا از رو عادته
دل به تو سپردن آخر حماقته
این بساطو جمع کن از دلم خبر نگیر
دیگه با خیالت حال این دلو نگیر
چی میمونه از این مرد سرد و گوشه گیر