جن زی کوستالاویتا

نه نمیتونم فراموش کنم
من باید بتونم شب و روز کنم
فاصله شد بینمون اونقدر
باور نمیکنم سرمون اومد
Verse1
سایه ام تنهاست آفتاب از هرجا میتابه بهم
تاریکه اما خاطره هایی که میرسه بهم
سرد مثل یخ هرچی قصه هست
آوار شده تو این‌مغز سر من سرنوشت گند
لیوان ویسکی با چندتا تیکه یخ
زندگی همینه میره مثل برق
آخرش تنها میری توی قبر
چشام میبندم فکر های داغون
یادم میاد خاطره هامون
مست تو خیابون
من پشت رول تو سرت رو شونمه
مستی میگی این حال خوبمه
نمیخوام برم بیا یادمون‌نره
منم بقلت کردم تا تنت نره
Questalavita
حالا کی موند پا حرفاش
تو که فرشته موندی من عوض شدم
جهنم واسه من و بهشت واسه تو
دنبال آتیشم که بزنم زیر رول
پس فاصله بگیر ازم من سمم برات
بی معرفت چرا لالی الآن
نمیگیرم‌اشکال از سرنوشتمون
که برامون انقدر کم نوشته بود
هنوزم کلی حرف بینمون
هنوزم ندیدم هیچکی مثلمون
آرزو داشتیم که کردی قصه زود
نفهمیدمسردی مثل روح
Chorus
نه نمیتونم فراموش کنم
من باید بتونم شب و روز کنم
فاصله شد بینمون اونقدر
باور نمیکنم سرمون اومد
نه نمیتونم فراموش کنم
من باید بتونم شب و روز کنم
فاصله شد بینمون اونقدر
باور نمیکنم سرمون اومد
Verse 2
نداشتی یه روز راحت واسه خراب کردن حالم
دل من میسوزه واست ولی خب میمونه یادم
انقدر عوض شدی واسم چشماتم
دیگه غریبه است دیر ولی من
باید بشم یکی مثل خودت یه آدم تخس
چیزی نمیبینه غیر خودش ولی حیف تو ِ
بری و بد شی ، ببینم من چی
گیرت میاد از این که پاپیچ من شی
تو که رفتی از اونور و من وایسادم
تو که ردی هنوزم و من پاس دادم
شاید تقصیره تو الآن سردی خونم (خونه ام)
اگه سم میره تو رگ اگه برف میره تو مغز
شاید حیف هنوز هم
نمیخوام مثل تو باشم
مثل تو پاشم برم تو مخت بازی کنم باهات
شاید آرومت کنم طبق معمول
دوست داشتم این حس من بود
که گرفتی ازم ، مهم نیست واسم
منم میشم یه روزی عوض یه روزی از قصد
نمیکنم فکرتو ولی میدونم یه روزی فقط
دلت تنگ میشه فرقمُ میفهمی چشمات پر از اشک میشه
نمیدونم نوشتم چی شه؟
شاید خاطره هامون خشک شن از ریشه
گم شو از پیش
Passage
چشمات دروغ محضه
میکنه فرق هی
حرفاتو نزن به من که
اگه تو بدیبه من چه
Outro
ن م ی ت و نم فراموش کنم
شب و روز کنم
باور نمیکنم سرمون اومد