مطلق ونگوک

ی سریا هنو میان و میرن
تلخیه همین لیوان و دیدم
فک میکنن مطلق ی رو در میره عو عو
اینا کین بخوان نقض کنن منه تخسو
شاید تو خوبی و ندیدم تورو خب خب منه ردی
منه عصبی نداره رحمی
خارج از دید
همه انگاری ته خطیم
روزی و دیدم درجا همه ی آرزوهای منم پرکشیدن
پا کوبیدم و انداختنم توو چاله ولی در نمیرم
همه ی اونا برام لفظی بودن تش همونا برام نقشه چیدن
فک کنی دیگه نمیبینم دیگه نمیتونمتش فک کنی
ی روز منم میرم و منم خسته میشم
برعکسه اون ریکی میدم و انرژی ع ماه میگیرم
چند وقتمه یکم گیجم تصویرمو توو آینه دیدم ، شکوندمش هی میگه من خیلی وقته ازت سیرم
مزه میریزی چقد پیرم
واسسادی میگی چقد شیرم؟ من
خندم پره دردم نزدیک نشو فولیادوکس , تش میشی توعم گیرم
.....................................................................
تکسا جلومه میان و میرن رگباری مگه
اجباری ؟
رپ و کردین جنجالی ، صورت و میکنی نقاشی اینکه
رپ نی
درس و شما داری بد میدی به هر نسلی بس نی؟
شرایط میبینم ادامه میدم و کی میشه فرعی کی میشه اصلی
........................................................................
بازی سفته چسبیدم و الان گاماس گاماس مینویسم
جلومو میگیری میگی اومدی تو واسه ی پول واسه ی عشق ، برام مهم نی حرفات ، بهتره دیگه ببندی اون دوست عزیز ، گالرو
به تو نمیرسه که میکنی منو تو قضاوت
بم بگو الان چطوری میکنی جسارت
گفتی داری تو صداقت
برای کسیم مهم نی باید داشته باشی تو اصالت
خدا بالاسره ، روزیم نبوده یادش و نکنم با ایمانه صد
نپنتیم دستام میدن هالرو
زئوس شدم چنوقت دیگ میزنم من رعد
واژه هامو تو جدی بگیری میبینی شفا
حسم مث آزادیه مث ژان والژان
یکیو میبینی دست به دعا ،
عاشقه خدا با رقصه سما ،
مدعی میخاد بِکَنه ع ریشه ی ما
غافل ازین که خدا همیشه توو فکره ما
هنرم خوده استراری نایت ، منم شخصه ونگوک
اوضای من خیلی وقته رایت ، رووی تنم رقصه سرخود
همزمان که درگیر میشه جسم و ارواحم
این منم تو دوراهیه قلب و افکارم
زل میزنم به آینه غریبه جلومه هربارم
یا اون بمن یا من به اون خیره شدم بیمارم