کسری حاجی زاده عشق خیالی

عشق خیالی
اشکای گرم و بی هوا
لب های سرد و بی صدا
چیشد که به اینجا رسیدیم
قلبای پیوندی به غم
چشمای بسته روی هم
باهم یه روز خوش ندیدیم
این ساعتای بی قرار
قلبم روو دور انتظار
چشمام به در مونده بیای کاش
چیزی نمیخام من ازت
گاهی بهم فک کن فقط
گرچه غلط، به یاد من باش
با یادتم آروم ترم
رویاتو همرام می برم
من آخرم، سر میره غم هام
قلبم گرفتار توئه
اما طرفدار توئه
کار توئه دیوونگی هام
عشقی میون ما نبود
میگفتی هست اما نبود
پیدا نبود حسی توو چشمات
تکلیف اگه روشن نبود
راهی که موند، رفتن نبود
با من نبود گرمای دستات
رفتی و باورم نشد
خدانگهدارم نشد
یارم نشد هیشکی تو دنیا
سرد و زمستونی شدم
هوای بارونی شدم
جا مونده تو چشمام یه دریا
دردم دل بی رحمته
موهام سفید زخمته
دنیام سیاه جای خالیت
بودی ولی فایده نداشت
پس تو خیالمم نباش
خستم از این عشق خیالیت