مسعود فراهانی به یادت هستم

به یادت هستم
بی اعتنا با خود ببر خوشبختیم را
بی تو بدان گم می شوم در بی کسی ها
دیگر نمی شناسمت با خود چه کردی
آن عشق بی پایان بگو چه شد چه کردی
عاشق شده بودی چه طور دل میکنی تو
با این همه کینه هنوز جان منی تو
ای بی خبر از حال من به یادت هستم
در این نبرد تن به تن به یادت هستم
ای حسرت دیرینه ام به یادت هستم
مابین عشق و کینه ام به یادت هستم
ای بی خبر از حال من به یادت هستم
در این نبرد تن به تن به یادت هستم
ای حسرت دیرینه ام به یادت هستم
مابین عشق و کینه ام به یادت هستم
حرف زیادی دارد این چشمان غمگین
قلبم فرو میریزد از این درد سنگین
این زندگی مرا به تو نمی رساند
من بی تو بی آینده ام یادت بماند
تو بهترین و بدترین عشق جهانی
زود است هنوز معنی این غم را بدانی
ای بی خبر از حال من به یادت هستم
در این نبرد تن به تن به یادت هستم
ای حسرت دیرینه ام به یادت هستم
مابین عشق و کینه ام به یادت هستم
ای بی خبر از حال من به یادت هستم
در این نبرد تن به تن به یادت هستم
ای حسرت دیرینه ام به یادت هستم
مابین عشق و کینه ام به یادت هستم
خواننده: مسعود فراهانی
آهنگ و تنظیم: شهریار کسروی
شعر: مریم اسدی