حسین فرصت کودتا

این احساس عجول من آلرژی به هوات داره
یه جنجال پر از تردید از اون طرز نگات داره
دخیل بستم به چشمونت چقدر حاجت روا داره
توکه باشی یه سربازم حس فرمانروا داره
به چشمات دلخوشی کردم بازم یکی دوتا کردی
نفس هام طعم بارونه خیال کودتا کردی
به حدی میرسم از درد پر از بغضو فشار قبر
سکوتم سرده خاموشم ولی حال وهوای ابر
یه تصویری ازم ساختی یه طرحی که همش خیسه
یه نقشی که پر از زخمه داره در درداشو مینویسه
کجای قصه خوابیدی نمیدونی چه بی تابم
روزا گریه شبا کابوس یه شب راحت نمیخوابم
به چشمات دلخوشی کردم بازم یکی دوتا کردی
نفس هام طعم بارونه خیال کودتا کردی
به حدی میرسم از درد پر از بغضو فشار قبر
سکوتم سرده خاموشم ولی حال و هوای ابر