علی علیزاده چی شدی

دائم بدهکارم به چشمان طلبکارت
تاریک شد دنیای من زیباست شبهایت
رفتی نفهمیدم چرا این قصه چون مرگ است
دنیای بی اندازه تلخ بی سبب هایت
بعد از تو هر خوبی برایم غیر ممکن بود
بعد از تو این آدم‌فقط از مردنش راضیست
کل جهانم دست یک نامرد افتاده
این آدمک بازیچه ی یک‌خیمه شب بازیست
در این نمایشنامه من بی نقش خواهم بود
کل نمایش را برایم فیلم بازی کن
گاهی مرا با بوسه ای بیتاب کن بانو
معشوق من از حد و مرزت پادرازی کن
این سرنوشت بی کسی در کل تاریخ است
یک جاده ی‌ پر پیچ وخم پایان آن بن بست
کارتو خوب بلدی بلدی
یهو میزنی زیر همه‌چی همه‌چی
بهم میگفتی خدا یکی تو یکی
تو چی بودیُ حالا چی شدی
صدای خنده هات وقتی یادم میاد
میاد سمتم خاطرات صدام بالا نمیاد
حالا میفهمم با عاشقی چی به سر آدم میاد
یادم میاد
رو دونه دونه نیمکت‌های شهر دارم
خاطره باهات
سراغ من نیا یه عشق خیالی
اومده به جات
کی‌میتونه از این توهما
منو بده نجات

--