پیانیک سلام عشق بابا

سلام عشق بابا فرزند نداشتم
قربونت برم بابا شرمنده نذاشتم
به دنیایی پا بزاری که تهش از پا درآی
من پدرتم میگم به صلاحه دنیا نیای
دنیا قشنگه آره اگه آقا زاده باشی
نه این که بچه ی یک کارگر ساده باشی
وقتی خودم دست و پا میزنم توو بدبختیا
خیانته اگه الان به توام بگم بیا
واس چی بیارمت دنیایی که زیر تاوانشم
فقط واسه اینکه میخوام بابا بشم
یا وقت پیری عصای دستم شی و آرامشم
نه عزیزم این خودخواهیه بزار آواره شم
فردا همین خودت که از نداری بیمار شدی
با روزگار پی کار وارد پیکار شدی
میگی بابا پول نداشته چرا بچه دار شدی
تازه اگه شانس بیاری که تو دختر نشی
با این نگاه های مریض و حیض مختل نشی
از ترست از حد ی تار مو لخت تر نشی
که تو ده سالت نشده ی پیر پولداره رو به سکته
بیاد صاحب تنت شه به قیمت روز سکه
شاید بگی من خودم از پس دنیا بر میام
دووم میارم مقابل همه نا مردیا
کاری میکنم گره بدبختیا پاره بشه
ی کاری میکنم بچه ی من آقا زاده بشه
شاید درست باشه این حرفی که تو میگی
اما اگه توام یکی مث بابات شدی چی
میدونی شرمندگی پدر پیش بچه اش یعنی چی
من اینو توو چشم بابام دیدم تو ندیدی
اینجا شریف زندگی کردن بی مایه فطیره
اینجا نون حلال توو قفس شیره
اینجا باید گشنه بمونه آدم ناتوان
دنیا یعنی نون به نرخ روز و به قیمت جان
نه نیا عزیز دلم همونجا بمون
بمون پیش خدای رنگین کمون