وحید پورقائمی از خیالت

رفتی و بعد تو مردم
خستم از بس غصه خوردم
هرکاری کردم این دلتنگی
داغونم کرد هی زمین خوردم
با یادت سر میکنم هرشب
وقتی که تو بیخیالی
اینجا نیستی تا ببینی
با یادت دارم چه حالی
از خیالت شب تا صبح بیدارم
بیقرارم، هنوزم به تو حس دارم
این همه درد و با تو نگم پس کی
من به جز تو همیشه نفس کم دارم
از بعد تو نخندیدم
هر جا رفتم تورو دیدم
از روی دوری و دلتنگی
عکساتو با گریه بوسیدم
از خیالت شب تا صبح بیدارم
بیقرارم ، هنوزم به تو حس دارم
این همه درد و با تو نگم پس کی
من به جز تو همیشه نفس کم دارم