حجت صدفی جانا

ماه شب چهاردهم
با عشقت آرام ترم
وجودت ای یار همه چیز است

مو پریشان نکن
خیره چشمان نکن
که شهر دل زلزله خیز است

جانا‌
چه کرده ای با ما
که داده ای سامان
به شهر قلبم

دورت بگردم

ای وای
امون از اون چشما
زیبای بی همتا
درگیرتم من

جانا‌
چه کرده ای با ما
که داده ای سامان
به شهر قلبم

دورت بگردم

ای وای
امون از اون چشما
زیبای بی همتا
درگیرتم من

تو قصر شیرین دلی
من از تبار فرهاد

تو عهد دیرینیو
میمانی چه ساده در یاد
تو ماهی
تو دریا
من قطره های شبنم
تو اصل کارِ این دلی
غیره و فرعشم من

جانا‌
چه کرده ای با ما
که داده ای سامان
به شهر قلبم

دورت بگردم

ای وای
امون از اون چشما
زیبای بی همتا
درگیرتم من