پدرام نجفیان سرگیجه

از دست دادم من تورو آخر
از بس که دوستت داشتم
افتادم از چشم همونی
که رو چشمام میذاشتم
خوبی زیادی باشه شر میشه
عشق زیادی دردسر میشه
بیشتر میسوزه اون که از رو عشق
هر چی میبینه کور و کر میشه

تو نفهمیدی منو
تو نمیدیدی منو
من دوستت داشتم زیادی
خب سرت گیج رفت یهو
زدی اما به خودت زدی
تو الان گرمی برو


تنهایی هم میشه اصلا تنهایی بهتره
میره تهش اون که پی بهونه س یه سره
بمیر واسه کسی که تب کنه برات
عطری که قاطی داشته باشه زود میپره


تو نفهمیدی منو
تو نمیدیدی منو
من دوستت داشتم زیادی
خب سرت گیج رفت یهو
زدی اما به خودت زدی
تو الان گرمی برو