بابک آر کی چرا

عقب نشستم من جدیدا کل جنگمو باختم
از درو دیوار، زمین و زمان خوردم که لاغر تورم ندم از دستم
ولی بد در عجبم
هرچی که خواستم، رفت از دستم
حکایت
پامو هرجا گذاشتم
غمو قصه جلو تراز من اونجا نشسته
بابا خستم اصلا دنیارو نخواستم
پیسته به قرآن هرچی میگازم نمیرسم به مقصد
دنیای منه دنیای منه دنیای منه همینیکه هست
زندگی همینه که هست
زندگی اینه فرقی نداره
کورباشی، کرباشی، باشی، لش باشی
کافیه تومنی کش باشی
اونوقته که دیگه، ژیلا او ویلا، پارتی شبونه
دور کردن، کافه نشستن، برات دیگه مزه نداره
مبانیه زندگی رو خلاصه میگم، گوش دادی قبلا، رد شدی یحمل
آخ بمیرم واس بچه جنوب شهر
دخترپسرای مشتی داشم
سایزدلاشون وسعت جنگل
آخ بمیرم واس بچه جنوب شهر
واس اشک شبونه، حسرت و داغ یه چیکه جوونه

جوونه ی زندگی خوشکیده تو دلامون
مزه ی زندگی رفت ا رو لبامون
گرونی کردن طنز واس خنده اما به قرآن اینجوری نیستش
معنی گرونی ازهم پاچیدن خونه هاس
خالی شدن سفره، شرمندگی پدراس
افزایش طلاقو و مجرد موندن جووناس
رواج صعودیه جرمو فقرو فحشاس
دنیای منه دنیای منه دنیای منه همینیکه هست
زندگی همینه که هست