امیر رها تسلیم

حال من پاییزه اما
توخودت هنوز بهاری
من یه سرباز پیاده
تو یه جنگجوی سواری
.
من یه عاشق دیوونه
ولی تو درگیر منطق
توعوض شدی ولی من
موندم اون آدم سابق
.
چجوری میخای بدی جواب ، عمر رفتمو؟
من از نمیگذارم بیاری ، حتی اسممو
من ازت نمیگذارم بیاری ، حتی اسمو
.
من الان کویرم اما
تو مث بارون میمونی
من همون پنجره ی باز
تو مث دیوار میمونی
.
من که تسلیم شدم اما
توبازم باهام می جنگی
شیشه ی عمرم تودستات
تو هنوزم مث سنگی
شیشه ی عمرم تودستات
تو هنوزم مث سنگی
.
چجوری میخای بدی جواب ، عمر رفتمو؟
من از نمیگذارم بیاری ، حتی اسممو
من ازت نمیگذارم بیاری ، حتی اسمو