وحید نامدار خواب ستاره

نشسته ام باز کنار تو اومدی سراغم
نگاه تو روشن شبهای بی چراغم
صدای من وقتی قصه داره
که رنگ چشم تو غصه داره
شب من و تو بازدوباره انتظاره
نگاه تو رنگ بوسه داره
لبهای من گرم و بی قراره
سکوت شب یه آسمون و یک ستاره
بارون گل شد خواب ستاره
به انتظار بغض ابر پاره پاره
تا قلب آسمون می بارم با تو تنها
فصل من و تو باز رسیده روی ابرها
کنار تو آروم میام پا میزارم
چراغی تو دست شبها جا می ذارم
که روشن بمونه آسمون بی ستاره
به شوق تو عهدی با چشمهات می بندم
دوباره به این عشق به این دل می خندم
قصه عشق بازیه چرخ روزگاره
بارون گل شد خواب ستاره
به انتظار بغض ابر پاره پاره
تا قلب آسمون می بارم با تو تنها
فصل من و تو باز رسیده توی ابرها
کنار تو میام آروم پا می ذارم
چراغی تو دست شبها جا می ذارم
که روشن بمونه آسمون بی ستاره
به شوق تو عهدی با چشمهات می بندم
دوباره به این عشق به این دل می خندم
قصه عشق بازیه چرخ روزگاره
کنار تو آروم میام پا می ذارم
چراغی تو دست شبها جا می ذارم
که روشن بمونه آسمون بی ستاره
به شوق تو عهدی با چشمهات می بندم
دوباره به این عشق به این دل می خندم
قصه عشق بازیه چرخ روزگاره
کنار تو میام آروم پا می ذارم
چراغی تو دست شبها جا می ذارم
که روشن بمونه آسمون بی ستاره