کیوان حیدری و علی حمزه دل کندی

دل کندی از اون همه خاطره اسون
افتادم ی گوشه بی تو دربوداغون
چی اومده سر دوتامون زندگیم
دود شد اتیشم زدی سوختم
رفیقامو سر داشتن تو فروختم
هعی تو بریدی و دوختم
حالا تو کجای من نمیدونم
تکو تنها الان تو بارونم
این خیابونا فقط درده دلم رو میدونم
چراندیدی اشکامووسط راه ول کردی دستامو
هیچی نفهمیدی از حرفامورفتی بدکردی عزیزم
اون همه عشقم بهت کم بود
جایه تو ک وسط قلبم بود
حتی شکسته تو شکستم بود
خیلی نامردی عزیزم
از تو فقط مونده غمت رویه تنم عطر تنت
نیستی اما فکرتو تو سرمه
عطرت هنوزم مث خون تو رگمه