بهنام خسروی بعد تو

بعد تو نمونده هیچی واسم
پا گذاشتم رو همه احساسم
بعد تو هیچ کسی رو تو دنیا
نه می بینم نه میخوام بشناسم
هنوزم عطر تنت تو خونست
توی خواب سر میزاری رو شونم
وقتی که یادم میاد نیستی باز
میاد اشکای چشمام رو گونم

یاد خاطرات خوبم با تو
توی این شبا همش همرامه
با خودم میگم شاید برگردی
اما این خودش خیالی خامه
بعد تو تمام این خونه برام
خیلی سرد و ساکت و دلگیره
منم اون زندونیم که هر شب و
داره کنج این اتاق میمیره

با خودم حس میکنم تو این شبا
تو داری منو مرور میکنی
شایدم داری تمام حستو
از دل کوچیکه من دور میکنی
نمیدونم که چرا از پیشم
خیلی ساده رفتی و دل کندی
هنوزم دوست دارم اما تو
به تمام حس من میخندی