رادمهر ملودرام

شدی ملکه ی قلعه ی قلبم
چشات مخددن نگو ن ک هستن
بجز تو همه از قلبم پرتن
دل دیوونم عاشقته رسما
ببین غیر تو از همه دنیا خستم
چشماشو رو همه دردام بست
تصویر لبخندت هک شد روی قلبم
ولی گذاشتش تنهام رفت
تو رفتی زدم اسمتو روی دستم
رژ لبت روی پیرهنم هست
تو قسمت گمشده‌ی روح منی
کسی مثل تو نبود ن
دوباره داره شب میشه دوباره زیاد میشن غمام
انگار هرچی درده هست خدا صاف میفرسته برام
گیر کردم زیر آوار قلبت
منو ندیدی شدم محوت
میگفتم بیبی دوست دارم
میگفتی دوست دارمت همه دروغ محضه
پاداشه همه خوبیام اینه که قلبم الان معدن درده
پرواز بی تو معنی نداره تو نیستی بقل شومینه واسم سرده
بدون تو چه سخته روزام
ژانر رابطمون بود ملودرام
بیا رمانتیکش کنیم الان
تا ک بسازیم قصرو روی ابرا
تو بزنی گیتار من بخونم برات
که یک شهر شده محو تماشات
غیر از تو هیچکی ب چشم نمیاد
ن بجز تو کسیو نمیخام
دوباره داره شب میشه دوباره زیاد میشن غمام
انگار هرچی درده هست خدا صاف میفرسته برام