سامان سپهوند قفل قلبم

نمیشه که از عشق تو دست بکشم من
چشمات منو هوایی کرده دلم رفت،
از بس که تو باب دلمی،
من بد شدم عاشق همین
صورت معصومت،
میکشه نبودت
منو که دیوونتم ، عاشقتم ، هرجوره،
گوش میدم صدا قلبتو
آروم میشم وقتی هستی کنار من،
یه تو میمونی برام فقط خودتی،
که تو سختیا ، میرسی تو ، به داد من
باتو برام دنیا بهشته،
حسی که بم دادی چشمه ی عشقه،
بیا پیش خودم دلت گرفت هروقت،
خیلی وقته که تو شدی جواهره قلبم
قفل قلبمو بازش کن ، خودت بیا،
سر صحبتو بازش کن ، شدش زیاد،
عشق تو توی قلبم ، تو سینمه حبسش کردم
چشام جز تورو نمیبینه،
نمیشینه کسی به دل اصلا
تا میبینمت عشق میکنم،.
من عاشق اون دوتا چش مشکی شدم
تا نزدیک میشی بِم کم کم
میره بالا ضربان قلبم،
باتو حالم میشه خوب
درست وقتی میشینی تو رو به روم
چیکار کردی تو با من،
اصلا این دلو کردی تو زیر و رو،
قفل قلبمو بازش کن، خودت بیا
سر صحبتو بازش کن، شدش زیاد،
عشق تو توی قلبم، تو سینمه حبسش کردم
چشام جز تورو نمیبینه،
نمیشینه کسی به دل اصلا،