حمزه نوری و مجتبی رویداد گل من

کاش یه ساحل بود
روبه روش یه قایق بود
یه حس کامل بود
یه عشق صادق بود
نفساتو چک میکردمش
باتو هی میکردم عشق
دستتو محکم میگرفتمش
تو بغلم تورو میگرفتمت
گل من نبودی (نبودی)
عاشق نبودی(نبودی)
صادق نبودی تو اصلا ادم نبودی

گل من نبودی
عاشق نبودی
صادق نبودی تو اصلا ادم نبودی

بلخره پیدا شد بهونش واسه حرف زدن
نمیدونی چقدر نوشتم پشت هم خط زدم
پرسیدم عشق از خودم، نه میگم تو تردیدم
ازچشام بخون چقدر درگیرم، با
اونی که از ساقه چید قلبمو
از غرورم ساخت خاطره
مثل برگ خشکی که
روش رد پای عابره
من بخاطرت، با خدا شرط بستم
گذاشتم قلب وسط گفت بیخیال به زندگیت برگرد
پاپ

گل من نبودی(نبودی)
عاشق نبودی(نبودی)
صادق نبودی تو اصلا ادم نبودی
گل من نبودی (نبودی)
عاشق نبودی(نبودی)
صادق نبودی تو اصلا ادم نبودی

گذشته ازش چندسالی حالم
شبیه حوض بی ماهی یا ماهی بی حوض فرقی نداره
گشتم کلی با قلب ساده
نیست دیگه به روز شد
شد یه قلب پاره ،
قلبم شکست غروبو دیدم لادرزش
فهمیدم
پایانم میتونه قشنگشه
فهمیدم
عشق درست عشق خدا به بندشه
عشق مادر به بچشه
فهمیدم
هوا بارونی چتر نمیخواد
قدم زیر بارون درد نمیخواد
قلب شکسته هم چسب نمیخواد

میشه با یادت نخ بعدی روشن
هرچی خاطره خوب بود تو خیالم همرو کشتم

گل من نبودی
عاشق نبودی
صادق نبودی تو اصلا ادم نبودی