امید دورانی جای تو خالیست

سحر نمیشود امشب جای تو خالیست
نگاه من به آسمان باز هم خیالیست
در سر هوای تو امشب عشق و صفائیست
در خاطرات من فقط یاد تو باقیست


به یاد آور همان روزی که هر دم صدقه میگشتی
فدای این قد و بالا، لب پر خنده میگشتی
چه ها کردن رقیبانم که ما از هم جدا گشتیم
یکی خورشید تابناک و یکی مهتاب شام گشتیم

سحر نمیشود امشب جای تو خالیست
نگاه من به آسمان باز هم خیالیست
در سر هوای تو امشب عشق و صفائیست
در خاطرات من فقط یاد تو باقیست


برای اولین بار است دلم را سفره میکنم
در حضورت همین حالا زار زار گریه میکنم
نگاه کن گونه هایم را دگر خشک نمیگردد
چراغ غصه و اندوه دگر خاموش نمیگردد

سحر نمیشود امشب جای تو خالیست
نگاه من به آسمان باز هم خیالیست
در سر هوای تو امشب عشق و صفائیست
در خاطرات من فقط یاد تو باقیست