سپهر رهبر جدایی

خوابم نمیگیره هی بیداری میکشم
اندازه ای که هیچوقت چشاتو نبینم
چشم سیاه خودم بودی دیونم کردی رفت
دلمو شکستی هیچی نموند از این پسر

بعد تو هرشب رو گریه بعد تو میمیرم
وقتی یادم میاد تو بودی کنارم عشقم مرگو ۳۶۵ روز هر سال میبینم

وقتی که دلم میخوادت ، باز گریه میکنم اشک میریزم اشک میریزم خسته میشم بخدا
آره من همون سپهر ، رهبر آشفته ی عشق
چرا بعد جدایی یه حسه بی حسی شدم
جدا شد آخه خدا اون مال من بود هااا
خدا اون تو فال من بود کلا آرامش بود
خدا اون همون دلبر بی نام و نشون من خدا اون مال سپهر بود الان توی خوابشه
باز ببینمش دلم میخواد یکم گریه کنم
باز اسمش که بیاد و زبونم نچرخه باز
تموم حرفام ختمه به توعه تموم دردام
هی غریبه یارمو بدین برم از این دیار
اونو ندین به کسی دل من میگیره
آخه اون همه کسه آخه اون جون منه
دنیام به اندازه ی جفت چشاش کوچیکه

اون مگه مال من نبود خدا مگه فالم نبود
خدا مگه پرنسس دیوونه ی قلبم نبود م
شب عقدشه ببین جدامون کردن ای خدا اونو میخوان از سر هوس بازی و بیکسی
اون زنه رویاهام نبود هر شبم پیشم نبود
آخه من بدون تو کی دارم که بهش بگم عاشقتم بهش بگم عاشقتم بهش بگم عاشقم
اگه اونو نبینم من بخدا میمیرم



اسیره کف خیابونام پاتوقم کوچه هاس

بعد تو خراب ترین خرابه ی این شهر منم دیوانه ترین عاشق بی کس و تنها منم
کلی اشک میریزه از چشم دل تنگ میشه

شکستن دل گناهه ولی خب عیب نداره


الان تو حال خودم میسوزم کسی منو ناراحت کنه باید بامن بسوزه

یکی بهتر از من پیدا کردهاا
درحال که به بهترین بهتر از اون گفته بودم من یکیمو دارم

دلمن پر خونه هرکی میاد ازش خون میگیره

بعد تو دلم شکسته
گوشه کناراش پره خونه
این عشق لعنتی خفم کرد
از زندگی عادی در به درم کرد

افسردگی کام قلیون دوسیب سیگار تیر تولد تو ماه خرداد شده این پسره به همه ای این گوه خوریا اسیر

×××


مادرم منو میبینه غمگین میشه تناه دلخوشیش منم نمی خوام تو چشاش اشک ببینم

نمیتونم بی دلیل عاشق یکی بشم!
بعد تو میخوام یه روانیه عقده ای بشم

زمین گرده خدا بزرگ یه روزی دور منم میاد
وقتی میدونم چیه تش
پس سکوت میکنم تا همون تش!

محبوب من سالار من دلدار من همش تویی دغدغه چن سال من
بودم قفلیه چشات
محتاج اون همه نکات
تو گفتی عشق میاد از سر تا پات
این بود عشق ابدیت

ای بود عشق علنیت

حسود بودم روت
غیرت داشتم روت
بودم مست چشو ابروت
دیگه برام مهم نیست
تندو سریع رد میشم از روت

تو بهم نبستی حتی دل
تهش رو دیده بودم
با اون چشای خوشگل

دل من دلگیره
از همه ای دنیا داره
سراغ چشماتو میگیرع
بیا بشین پیشم
نباشی من آواره میشم

عشق اولو آخرم
بغض توی صدام تویی
لبریزیه چشام خوده تویی
میدیم اشک چشماتو
قصه هاوو دلواپسی هاتو
میگفتی اشک ذوقه
آره دیدم آخرش همش حرف مفته
عاشق بودی میگفتی
اختیارت دست توعه

بابا اصن آدم باش
یه خورده به فکر منم باش