امین داداشی جواهر

توی ترافیکِ ذهنم یه آهنگ قشنگی، عزیز دلم...
بیا بریم یه جای خوب، تو بخند و قربون صدقت برم...

یه چایی دم آتیش، یکمی هم عشق قاطیش، زیر نور ماه...
سرمو بذارم رو شونت، دلم بشه آشیونت، بشیم من و تو ما...

عشق، یعنی دستات و فرفری موهات...
تو مثل جواهری، مایه ی مباهات...
من شب و روزم شده، تو فکر تو باشم...
با صدات بخوابم و با زنگ تو پاشم...

تو نهایت عشقی، نهایت خواستم...
و در لا به لای این ها، من چقدرِ خوش شانسم...
هر روز بوی تو میده پیراهنم...

مثل خودم یه دی ماهی، منم برکه و تو ماهی...
به هم وصلیم یه جورایی، بَه چقدرِ رویایی...
چقدرِ دوست دارم، تاج سرم...

من با تو زندگی کردم از قصد...
این دل ماله توئه در بست...
بیا تو جرم عاشقی بشیم همدست...
سَنَد قلبتو بزن به نامم...
ای عشق دل آرامم...
تو جاده های عشق، تویی سرانجامم...

عشق، یعنی دستات و فرفری موهات...
تو مثل جواهری، مایه ی مباهات...
من شب و روزم شده، تو فکر تو باشم...
با صدات بخوابم و با زنگ تو پاشم...

تو نهایت عشقی، نهایت خواستم...
و در لا به لای این ها، من چقدرِ خوش شانسم...
هر روز بوی تو میده پیراهنم...

مثل خودم یه دی ماهی، منم برکه و تو ماهی...
به هم وصلیم یه جورایی، بَه چقدرِ رویایی...
چقدرِ دوست دارم، تاج سرم...