حسام شهمرادی سایه

بر خلاف آرزوهای قشنگم
زندگیم تیره و تاره
آخه تا کی با خودم باید بجنگم
قلب من طاقت نداره
بی تفاوت شدمو حسی ندارم
ترسی از دنیا با من نیس
تو ازم خواستی به روم چیزی نیارم
گفتی گریه کار من نیس
دست رو دست نزاشتمو پرپر زدم
آخه کیه که قدر بدونه
خیلی حرفه که دلم بدون تو

نمیره و زنده بمونه
روهم انبارشدن این دردو دلام
از تو پر از بغض گلایه
سهمی از قلبت ندارم من فقط
تو زندگیت مث ی سایه ام
شکستم از عمق وجود
تک و تنها شده قلبم
من واسه خوب بودن تو
رو خودم چشمامو بستم

کاش واشه این در
تو بیای از دیدنت شم باز هوایی
دوریت زمین زد منه دیوونه
رو تو آخه کجایی  آخه کجایی
دست رو دست نزاشتمو پرپر زدم
آخه کیه که قدر بدونه
خیلی حرفه که دلم بدون تو
نمیره و زنده بمونه
روهم انبارشدن این دردو دلام
از تو پر از بغض گلایه
سهمی از قلبت ندارم من فقط
تو زندگیت مث ی سایه ام