پرویز بابایی ای یار

ای یار دل برات میتپه انگار نه انگار
این احساس بعد از رفتن تو نمیشه تکرار
از من اصرار از تو انکار
باز نبودی و زدم تیکه به دیوار
ای داد بی داد از اون چشمای زیبات
از اون نگاه گیرات که به من دیوانگی داد
به دل دیوانگی داد
دل تنگ شدم دوباره دل دستاتو میخواد
چی بر سر دل آمده
ای داد بی داد ای داد بی داد
غم گرفته لحظه هارو در نبودت
اشک چَشمم جاریه بر روی صورت
کاش دوباره مینشستم روبرویت
من چه دل تنگم برای عطر و بویت
دل مگر بی تو به این تنهایی عادت میکند
من حسادت میکنم هرکس نگاهت میکند
این دل غم دیده ام از غم شکایت میکند
در زمان ما چه بد لیلی به مجنونم خیانت میکند😔💔
ای داد بی داد از اون چشمای زیبات
از اون نگاه گیرات که به من دیوانگی داد
به دل دیوانگی داد
دل تنگ شدم دوباره دل دستاتو میخواد
چی بر سر دل آمده
ای داد بی داد ای داد بی داد از اون چشمای زیبات
از اون نگاه گیرات که به من دیوانگی داد به دل دیوانگی داد
دل تنگ شدم دوباره دل دستاتو میخواد
چی بر سر دل آمده
ای داد ای داد بی داد
ای داد بی داد از اون چشمای زیبات
از اون نگاه گیرات که به من دیوانگی داد
به دل دیوانگی داد
دل تنگ شدم دوباره دل دستاتو میخواد
چی بر سر دل آمده
ای داد بی داد ای داد بی داد
ایدی اینستا و تلگرام
official_parviz_babaei