ماسک بند بشمار 3

با ی عطر خیلی خاص رد شدی از تو کوچمون
زیر چِی کردی نگام هر دو گرفتِ خندمون
بوی عطرت کافی بود که عاشقونه مست بشم
با همون نگاه اول دلی عاشقت بشم
گمونم که اون چشات سگ داره تو مهره مار داری
یهو زده دلمو گرفته لعنتی خیلی کاریزما داری
بشمار۳ زدی دل منو بردی
از بس خوشگلی شورشُ در آوردی
بشمار۳ شدم عاشق دیوونت شدم عاشق دیوونت شدم عاشق دیوونت
دیدنت قشنگترین حادثه ی تموم عمرم بود
تو ی اتفاق خوبی که برام همیشه مبهم بود
تو همون تعبیر خوابی که همیشه باورش داشتم
تو همون معجزه ای که همیشه آرزوش داشتم