حامد وثوقی دل دیوانه

عشق تو آرامش این لحظه های منه
پیش تو اندوه جهان منو پس میزنه
هر چه دراین عالم عشق به تو مبتلاتر
در پی عشق تو بود روزگار بهتر
طره ی گیسوی تو و قلب بی قرارم
روشن با چشمون تو شب های تارم
مست می روی توام داروندارم
منو هردم دریاب و بخواه همه ی قرارم
دل دیوانه ی دلداده ی مجنونوببین دلبر سرمست دلارام
دل دیوانه ی بیچاره ی ما گشته پریشان و فقط باتو شد آرام
به دل انگیزی چشمان تو سوگند نگارم دل درمانده ی من،
به تودلبسته و من،توی قلبم تو رو دارم
کشش و جاذبه از حالت چشمان توست
روشنی بخش دلم قلب درخشان توست
یارم،قلبم،غرق نگاه تو شد
محو و مست صورت ماه توشد