مجتبی محمد از ما بهترون

نه من راضی نیستم ..
واسه روزی که رفتی ..

گفتی ببخش من و اما ..
بخشیدن کار من نیست ..



اگه میتونی برگرد ..
همون راهی که رفتی ..

اون وقت حق باتو ..
من اون آدم بده که گفتی ..



گفتی بی معرفت بود ..
زدی هی زخم زبون ..

روز خوش ندیدی با من ..
روزای خوبت با من بود ..



نه من راضی نیستم ..
مثل تو بی عشق نیستم ..

روزی صدبار شکستم تو خودم ..
نگو این حرفا حرفای توان ..



از خونه ترد شده ..
واسه تو غول جادو ..

نه آرزو میدونه چیه ..
نه عشق به محبوب ..

منم یه حسی بم میگفت ..
حست بهم لغزش داره ..

توهم شدی بازیچه ..
دست این و اون ..




از ما بهترون توی گوش تو خوند ..
اون که عشق تو تعریف کمبودش بود ..

بمون شبارو با اون ..
بگیر به فال مقبول ..
برقص به سازت اروم ..