سجاد انگشته بی احساس

بدی نکردی تو به من
خودت میگفتی باید برم
یه حرفی مونده توی دلم
نمیدونم چجوری بت بگم
چرا میگفتی باید برم
من بمونم با این چشم ترم
ن واسه ی تو واسه خودم
بگم ک بد میسوزه دلم.
دیر اومدی یکی جاتو گرفته تو دلم
دیر اومدی خودت میگفتی ک باید برم
دیر اومدی میگفتی ک رو اعصابت نرم
دیر اومدی شده از فکرت پر توی سرم
.............
یکی بود یکی نبود یکی زیر گنبد کبود بود
یکی زیر آسمون یا همون سقف کبود بود
واسه قلبی که شکست یکی بود ولی انگار نبود
واسه زخم های من دیگ مرحم نبود
واسه من شد یه روزی بود و نبود
انگار از همون اولم اضافه بود
اره اضافه بود
بی احساس میدونستی وابستتم
بی احساس چرا گفتی باید برم
بی احساس واسه قلبی ک خسته بود
بی احساس بخدا این حقش نبود