علیرضا مرادیان و مجید مرادیان هوای عاشقی

بیا ببین خیال تو کنار من
نشسته است
بیا ببین نبودنت
چه سالها گذشته است
ستاره شبای من بخوان مرا که بی توام
به شب سکوت و گریه و
به بغض و این ترانه ام
دلم به شوق دیدنت همیشه
می کند هوای عاشقی
چرا نماندی و نشد که من
بدون تو روزامو سر کنم
ستاره ی شبای من
در آسمان من بمان
زمین پر از ستاره شد
توام بمان برای من
تمام زندگی من
غزل غزل بخوان مرا
هوای باورت هنوز
نرفته از سرم چرا
من از صدای سرد تو به این بهانه می رسم
بیا کنار من بمان دلیل زنده بودنم
بگو چطور باید بگم
صدای قلبمو که باورش کنی
مرا صدا کن و بگو
محال دستاتو رها کنم بری

ستاره ی شبای من
در آسمان من بمان
زمین پر از ستاره شد
توام بمان برای من

تمام زندگی من
غزل غزل بخوان مرا
هوای باورت هنوز
نرفته از سرم چرا