آرش بهزادی فیلم بازی نکن

 
حیف واسه عمری که پایه تو گذاشتم حیف نفهمیدم روزامو
باکی سر کردم تموم شد رفت پی کارش یه حسی
میگه برگرد اما‌ نیس گوشم بدهکارش حتی آسمون
بیاد زمین نمیخوامش نمیخوامش تو جذابی نمیفهمی
ولی خیلی رو عصابی من شبا میریزه اشکام
اما تو خوابی تو یه بازیگر نابی
فیلم بازی نکن الکی داد نزن با حال روحیم بازی
نکن اشک نریز مظلوم نشو دلمو با این راضی
نکن من شدم بازنده آخر تو دل این بازی نه تو
فیلم بازی نکن …
تو چه خون سردی دلو از غصه داغون کردی منه
بیچاررو آواره ی کوچه خیابون کردی جز منه
ساده کی اصلا با تو میمونه کار هرکس نیست
ساختن باتو دیوونه جنگ و دعواس هرشب تو یه
این خونه سنگ قلبت اصلا خوبی نیومد بهت دلم
از تنهایی رو‌ زد بهت داغ گذاشتم روی دست که نیام سمتت
فیلم بازی نکن…