سجاد پیرحیاتی عشق ممنوعه

یکی افتاده بین ما ک فاصله بندازه
هرچی بلا سرم اومد همش از رو احساسه
حالا هستی توبااون بیادت توی زمستون
وقتی ک بارون میزنه خاطراتت جلو چشمامه
این دل وا مونده گیر چشات بوده
بهم قول دادی ک باشی
اخه اون همه احساس چی
زدی زیر همه حرفات
مرحم بودم واسه زخمات
بایدخالی بمونه جات
تو قلبی ک تورو میخواد
برای داشتنت از هرچی گذشتم
بوی پیرهنت بردهِ قطرهای اشکم
باور کن تموم حرفامو بت زدم
دیگه اخره قصه رو خودم نوشتم