مهداد همایون پور خوابم نبینمت تورو

نگات درده
همه یادگاریت حالا کابوس و سر درده
نمیخوام واسه لحظه ای یاد تو برگرده
خودتم میدونی دلت با دلم بد کرده
حواسم هست
که نندارنم یاد تو انگاری بیزارم
یه عمر خواب بودم و حالا انگاری بیدارم
دیگه رد داده این دل بی کس و بیمارم

آخ دلم دلم دلم دلم
بری که حل شه مشکلم
میخوام که آرامش بگیرم
تو برو برو برو برو
خوابم نبینمت تورو
برو و یادمم‌ نیارم

همش چند سالمه
که اینجوری غم داره قلبم
میخوام تنها باشم
من باشم و بارونِ نم نم
برو یادت میره هرچی که بود
آروم و کم کم
به خیالم زندگی با تو برام
عین یه رویا بود
اما میبینی هیچی نشده هنوز
رسیدیم به اینجا زود
بیا بگذر این کسی که واسه تو
اونی که میخواستی نبود

ای دلم دلم دلم دلم
بری که حل شه مشکلم
میخوام که آرامش بگیرم
تو برو برو برو برو
خوابم نبینمت تورو
برو و یادمم‌ نیارم