زانیار خسروی هیپنوتیزم

تو یه کاری کردی که این حدسو زدم، نزدیک میشی به من تو یک قدم
باعث شد که لبخند بزنم آره خوشبخت ترین آدم منم
واسه همینه که میخوام بشم، بهت نزدیک،
آخه دوریت میکنه منو هی تحریک، که بیشتر ازت خوشم بیاد
باید مال من باشی بدت نیاد، ولی میدونی که میتونم از قصد
عاشقت کنم دیگه نکن دست دست خودت میدونی که دلم خستس،
پس نگو همه ی راها، به روت بسته ست
قلبتو میبرم من فرز و تیز، که توی عاشقی بشی سریع هیپنوتیزم
من عاشقتم خوب میدونی، ازت میخوام با من بمونی،
بیا پیشم بیا نزدیکتر، نمیخوام از دور نگات کنم،
بیا پیشم اسمت فشنگه، میخوام روزی صد بار صدات کنم
بیا پیشم بیا نزدیکتر، نمیخوام از دور نگات کنم،
بیا پیشم اسمت فشنگه، میخوام روزی صد بار صدات کنم
الان که داره دوباره از آسمون بارون ستاره میباره، دلم چه بی قراره
میخوام که زوری یه جوری، تصویرتو ترسیم کنم توی رویاهام، ولی فایده نداره
میدونی که من تو رو خیلی دوست دارم و میخوام، با تو بمونم اگه نباشی تنهام،
پس بیا وقتی با توام انگار رو ابرام، چون میدونم با تو شروع میشه فردام،
بیا پیشم بیا نزدیکتر، نمیخوام از دور نگات کنم،
بیا پیشم اسمت فشنگه، میخوام روزی صد بار صدات کنم
بیا پیشم بیا نزدیکتر، نمیخوام از دور نگات کنم،
بیا پیشم اسمت فشنگه، میخوام روزی صد بار صدات کنم
لمس دستت می ارزه، به صد تا حس مسخره و بی مزه
فقط بگو این چه طرزه نگاه کردنه آدم دلش میلرزه
حالا بیا نزدیک بیا نزدیک تر، هر کسی دورته مسخره کن
فقط عشقِ منو، شامل تبصره کن
تا صد سال دیگه هم با عینک و عصا، با تو میمونم پس دور واینسا،
بیا پیشم بیا نزدیکتر، نمیخوام از دور نگات کنم،
بیا پیشم اسمت فشنگه، میخوام روزی صد بار صدات کنم
بیا پیشم بیا نزدیکتر، نمیخوام از دور نگات کنم،
بیا پیشم اسمت فشنگه، میخوام روزی صد بار صدات کنم