مرتضی دهقانی اربعین

شده زندگی واسم مجبوری
ببر کربلا من و یک جوری
می میرم حسین توی این حسرت
نکن امتحان من و با دوری
پر از حسرتم نشد نوبتم
واسم جا نبود حتی یک ساعتم
پای حرف این گدا هم بشین
غم این شبامه فقط اربعین
رومو زمین نزن که دلتنگم
توی دلم ببین آشوبه
تو حرمت حسین مهمون شم
حتی یه ثانیه هم خوبه
خاطره های من تو صحنت
داره مرور میشه با عکسام
چای عراقیه سهم من
این روزا که فقط تو رویام
پر از دلهره پر از بی تابی
فقط کار من شده بی خوابی
واسه اربعین واسه مشایه
به تو رو زدم تو که اربابی
بهشتم حرم نوشتم حرم
گره خورده با سرنوشتم حرم
میخونم حرم بهونم حرم
شده حرف روی زبونم حرم
امیری حسین و نعم الامیر