متن آهنگ وفا شکوری - خاطرات

من همونیم که چوب سادگیشو میخوره
من همونیم که پای عشق تو باز میمونه
آره این منم منه دیوونه
.
برگرد بزار دوباره بگیره این جونم عطرتو دیوونم کردی تو برگرد
دوباره با چشات مستم کن با دستات لمسم کن به نگات وصلم کن برگرد
دوباره تو چشام زل بزن از من یه پل بزن
برگردیم به خاطراتمون تو گذشته
.
حسرت خیلی چیزا با رفتنت موند به دلم
غم و این دردو دلامو حالا باس به کی بگم
به کی بگم که با یه خروار خاطره تنهام گذاشت
اونی که میمرد واسم یعنی دوسم نداشت
.
نفست میره
خاطراطش که میاد تو ذهنتو فکرش میکنه پیرت
تا به خودت میای میبینی ای وای چه زود دیره
با اینکه میخندی تو رو همه اما تو قلبت یه مشت تیره
.
برگرد بزار دوباره بگیره این جونم عطرتو دیوونم کردی تو برگرد
دوباره با چشات مستم کن با دستات لمسم کن به نگات وصلم کن برگرد
دوباره تو چشام زل بزن از من یه پل بزن
برگردیم به خاطراتمون تو گذشته
.
.
برگرد بزار دوباره بگیره این جونم عطرتو دیوونم کردی تو برگرد
دوباره با چشات مستم کن با دستات لمسم کن به نگات وصلم کن برگرد
دوباره تو چشام زل بزن از من یه پل بزن
برگردیم به خاطراتمون تو گذشته