برترین تکست آهنگ های روز
متن آهنگ مهیار آل - مرگ
1400/01/31
برای دانلود آهنگ مهیار آل - مرگ
یا پخش آنلاین موزیک مهیار آل - مرگ میتوانید از لینک زیر استفاده کنید.
لینک های دانلود آهنگ مهیار آل - مرگبرترین متن آهنگ های ماه
تکست - متن آهنگ
ورس1
کنار هم نشستیم بعد سی سال
دخترت اینجاس یه روانیه بیمار
اومدم پس بگیرم زندگی که برباد
دادی رفت من موندم آوار
منو جای سیلی ها
با سرطان مامان
ی دختره بی عار
نداشتی هوامو دخترت بودم بابا
بساطت به راه بود رفیقای ناباب
چشات خمار بود چشام فراری از نگاه
اون رفیقات و شرم مریضی مامان بود
اروم این روزا میگذشتن تلخ تر
مرگ به این ادم نزدیک تراز هروقت
مادر زود خسته شد مرد و پرونده بسته شد
منو انداختی بیرون و یه دختر آواره شد
داداشو نگه داشتی سود داشت برات
وقتی خماربودی میگرفت موادتو برات
ورس2
دلخسته بود از دنیا
دلکنده بود از اوقبا
لباسای پاره اشعار حافظ
امید که میداد اما تو فالش
وسط چهار راه با موهای ژولیده
یه شیشه میاد پایین یه فالی ام میخره
شب مهمون کارتونا اگه بشه
ی نوری اونجاااا سرابشه
نمیخوام که ساده از کنارش بگذری
و20سال تو خیابون سالم بمونی اولی
نه نمیدونی واسه یه لقمه نون بخوان
بدنتومیخوان برا یه جاخواب بشکونن قسمتو
قدمتو محکم باس برمیداشتی
اگه سرمیخوردی تا سرفرو میرفتی
یه پدر بد بودی یه پدر نفرینی
دخترتو فروختی و با پولش پز میدی
ورس3
یادگرفتم به هیچکس نشون ندم قلبمو
مگه اینکه تبر جر بده این سینه رو
روزهاکه گذشت و تارموسفیدتر
روسر یه دختر و نگاها کثیف تر
غرق این بی رحمیا مردی بود با لبخند
میخرید این فالامو همرو یه جا ازدم
هرروزکارش همین بود،نگاهشم عمیق بود
چشاش میگفت آشناس،شک منم شدید بود
تو دلم غوغایی کرد، برپا
گذشته های تلخوداد،برباد
اروم افتاد مار پیچ درد
از رو این تنم، برخاک
منو بردش به باباش بده نشون
باذوق بهش گفت عروسته ایشون
پدرشو که دیدم هم قوماش خودم بود
پدر خودم بود اونم داداش گلم بود
کنار هم نشستیم بعد سی سال
دخترت اینجاس یه روانیه بیمار
اومدم پس بگیرم زندگی که برباد
دادی رفت من موندم آوار
منو جای سیلی ها
با سرطان مامان
ی دختره بی عار
نداشتی هوامو دخترت بودم بابا
بساطت به راه بود رفیقای ناباب
چشات خمار بود چشام فراری از نگاه
اون رفیقات و شرم مریضی مامان بود
اروم این روزا میگذشتن تلخ تر
مرگ به این ادم نزدیک تراز هروقت
مادر زود خسته شد مرد و پرونده بسته شد
منو انداختی بیرون و یه دختر آواره شد
داداشو نگه داشتی سود داشت برات
وقتی خماربودی میگرفت موادتو برات
ورس2
دلخسته بود از دنیا
دلکنده بود از اوقبا
لباسای پاره اشعار حافظ
امید که میداد اما تو فالش
وسط چهار راه با موهای ژولیده
یه شیشه میاد پایین یه فالی ام میخره
شب مهمون کارتونا اگه بشه
ی نوری اونجاااا سرابشه
نمیخوام که ساده از کنارش بگذری
و20سال تو خیابون سالم بمونی اولی
نه نمیدونی واسه یه لقمه نون بخوان
بدنتومیخوان برا یه جاخواب بشکونن قسمتو
قدمتو محکم باس برمیداشتی
اگه سرمیخوردی تا سرفرو میرفتی
یه پدر بد بودی یه پدر نفرینی
دخترتو فروختی و با پولش پز میدی
ورس3
یادگرفتم به هیچکس نشون ندم قلبمو
مگه اینکه تبر جر بده این سینه رو
روزهاکه گذشت و تارموسفیدتر
روسر یه دختر و نگاها کثیف تر
غرق این بی رحمیا مردی بود با لبخند
میخرید این فالامو همرو یه جا ازدم
هرروزکارش همین بود،نگاهشم عمیق بود
چشاش میگفت آشناس،شک منم شدید بود
تو دلم غوغایی کرد، برپا
گذشته های تلخوداد،برباد
اروم افتاد مار پیچ درد
از رو این تنم، برخاک
منو بردش به باباش بده نشون
باذوق بهش گفت عروسته ایشون
پدرشو که دیدم هم قوماش خودم بود
پدر خودم بود اونم داداش گلم بود