حمید سازگاری ساعت شنی

آخرش موندم با چشم نظر
وقتی نیستی انگار همه من و چشم زدن
میگی کوتاه بیا بستش کن دیگه نمیخوام
میز و شب و عود و نور و شمع تا صبح میچینم
دستام بگیر باز تنم از خلسه بیرون بکش
دستام بگیر باز
بدون تو نمیگذره اصلا ساعت شنیم
ساعت شنی
تورو میخواست دلم
نده من و آزارم
دور گردنت چشم نظر میندازم واست
تورو میخواست دلم
نده من و آزارم
دور گردنت چشم نظر میندازم واست
تورو میخواست دلم
نده من و آزارم
دور گردنت چشم نظر میندازم واست
تورو میخواست دلم
نده من و آزارم
دور گردنت چشم نظر میندازم واست
دستام بگیر باز
واسه خاطرت غید دنیارو زدم
دستام بگیر باز
مینویسم اسمت باز روی شنای ساحل
شنای ساحل
دستام بگیر باز تنم از خلسه بیرون بکش
دستام بگیر باز
بدون تو نمیگذره اصلا ساعت شنیم
ساعت شنی
تورو میخواست دلم
نده من و آزارم
دور گردنت چشم نظر میندازم واست
تورو میخواست دلم
نده من و آزارم
دور گردنت چشم نظر میندازم واست
تورو میخواست دلم
نده من و آزارم
دور گردنت چشم نظر میندازم واست
تورو میخواست دلم
نده من و آزارم
دور گردنت چشم نظر میندازم واست