جواد آبادیان مجنونم

تورو میبینمت هر بار
بدجوری بهم میریزم
دور میشی میری نفسهام
میگیره انگار مریضم
تو نباشی توی خونه
بوی عطرت که هنوز هست
همه دنیارو نمیخوام
زندگیمم بره از دست...




«مجنونم،سخته از تو دور بمونم
مگه میشه یادتُ از دل برونم ؟
با غروری که برای تو شکسته
منه بی حوصله ی خسته ی خسته
مجنونم،سخته از تو دور بمونم
مگه میشه که برای تو نخونم ؟
بعدِ اینکه روی اسمم خط کشیدی
ساده گفتی که دیگه تو دل بریدی...»



حس قلبم به نگاهت
به خدا حدی نداره
ترس از دست دادن تو
منو آروم نمی ذاره
نذار عشق نیمه کاره
بره از دست منو تو
بیا بیچاره دلم رو
ببرش دوباره از نو
«مجنونم،سخته از تو دور بمونم
مگه میشه یادتُ از دل برونم ؟
با غروری که برای تو شکسته
منه بی حوصله ی خسته ی خسته
مجنونم،سخته از تو دور بمونم
مگه میشه که برای تو نخونم ؟
بعدِ اینکه روی اسمم خط کشیدی
ساده گفتی که دیگه تو دل بریدی...