بابک مقدم مافیا ایتالیا

ایتالیا ایتالیا، بهش میگن بهشت مافیا، اگه میترسی شات شی جمع کن برو دیگه اینجا نیا.
شب تارو تیره ی شهر، خیابونا پر خطر، میگردیم دنبال یه نشونه کوچه به کوچه تا خود سحر.
شک مثل خوره تو جونمون، ترسو دلهره تو وجودمون ولی پر میکنیم خشاب کلمه هارو می جنگیم چه شب چه تو روزمون.
صدامونو میبریم بالا، نیست اینجا جای شماها، زندگی رو میسازیم با عشق ، دوستی، اینه شعار ما.
شهر من شهر توِه، دل من پیش توِه، نیستیم هیچوقت تک و تنها،
جون من بسته به جونت، تو رگام سرخی خونت، حتی باشی اون سر دنیا.
شهر من شهر توِه، دل من پیش توِه، نیستیم هیچوقت تک و تنها،
جون من بسته به جونت، تو رگام سرخی خونت، حتی باشی اون سر دنیا
میگه ببر، ببر بنگالِ، جر میده همرو با چنگالش، نمی دونه به ما که برسه می مونه پاش فقط شلوار ِ پاره.
شب میشه روز میشه سردست بالاست، میره بیرون می خونه مافیاست، اخه شاخ بازی اینجا بر نمی داره چون سینه ها سپره سرا بالاست.
پس تا نبریدم نفستو، بذار پایین سریع تبرتو، صدای شالله کردن تو از تورینو پیچیده تا تورنتو.
در نیار ادای سامورایی، تا ته این بازی زیر مایی، ببین کل دنیارو زیرورو کنی بازم نمیبینی همچین رفیقایی.
شهر من شهر توِه، دل من پیش توِه، نیستیم هیچوقت تک و تنها،
جون من بسته به جونت، تو رگام سرخی خونت، حتی باشی اون سر دنیا.
شهر من شهر توِه، دل من پیش توِه، نیستیم هیچوقت تک و تنها،
جون من بسته به جونت، تو رگام سرخی خونت، حتی باشی اون سر دنیا.
اون سر دنیا