برترین تکست آهنگ های روز
متن آهنگ عارف اسپیک - بنویس
1400/02/04
برای دانلود آهنگ عارف اسپیک - بنویس
یا پخش آنلاین موزیک عارف اسپیک - بنویس میتوانید از لینک زیر استفاده کنید.
لینک های دانلود آهنگ عارف اسپیک - بنویسبرترین متن آهنگ های ماه
تکست - متن آهنگ
ورس ۱
بنویس واسه هم نوعت
بنویس فقط از خودت
این حقیقت و شعره با کمی دردودل
بنویس فاصله گرفتی تو از مردمت
بنویس با این افکار کثیف
بنویس با این دستای ضعیف
بنویس هنوز نم پس ندادی
ولی اشک ریختی با دردهای حریف
بنویس رپکن بی سرمایه
بنویس از دردهات بنویس
نشون بده که خون تو جریانه
از خندت چشمات میشه خیس
بنویس داری راهو کج میری
ولی شعر بهت قدرت میده
فقط لذت خوابو فهمیدی
رویاهات بهت جرات میده
هنوز درد داری واسه نوشتن
قلم بازم بهت فرصت میده
وقتی غمگینم شعر پره تو ذهنم
الان هی داره بهم سرعت میده
می نویسم با مغز بیمارم
می نویسم تا خستگی دارم
هی می نویسم تا شب که بیدارم
تا وقتی رو لبم خنده بیارم
بنویس شاعر کم حرف
درد داری که هی دست به قلمی
بد شدی مثل بارش چند برف
که واسه بی پناه تلخه یکمی
واسه گفته هام یه کتاب کمه
خیلی جمله ها توی مغزمه
انگار جمعه ها یه نفر کمه
جدا نکته ها دل میره پی دکلمه
“می نویسم”
می نویسم از سفاهت در کمین زندگان
می نویسم می نویسم از جهان آشفته ام
می نویسم که بدانند حرف حق را گفته ام
می نویسم از نم باران بر دشتی کویر
می نویسم از دلی جویا در سرمای تیر
می نویسم عاقلم ذهنِ خیالم را ببین
می نویسم با دلم سود و زیانم را بچین
می نویسم از خف تابوت با رویای نور
در پی جداییه صد تخته و محتاج گور
می نویسم، این درد بی پایان است
پس بنویس
ورس ۲
بنویس واسه افکار مردم
دوربین جلو کلی اتفاق
که نشون میده اخبار شهرو
به دور از کلی بحث و انتقاد
داستان من از اول شعر بود
می نویسم تا برسه به آخر
بنویس پایانت ۲ مهر بود
شروع کردی تو از ۶ آذر
بنویس تو از رنگ سیاست
بنویس تو از ترس قیامت
بزرگ شدی بین جنگ و جنایت
اینا جداس از بحث لیاقت
بنویس واسه حقیقت پنهان
غلط بودن عقیده ی انسان
آزادی خلیفه ی زندان
بنویس عجیب شده سلیقه ی تهران
بنویس لحظه به لحظه ات رو
بنویس تبدیل خنده به گریه ات رو
شعر کن قلب شکستتو
از غم پر کن صفحه به صفحه ات رو
بنویس شاید تمام حقایق تلخه
شاید تمام دقایق سخته
شاید تمام شرایط محضه
شاید تمام شواهد ترسه
شاید زندگی تفکر بی مرزه
کل دنیامون تجسم بی مکثه
شاید انسان تو ترددِ نه پرسه
شاید عشق باعث توقف یه نسله
شاید دست خط مرد حاذق
تعلق به دنیا نداره
از وقب تو صورت مرده
چهره ی صاف انشاء دراره
“می نویسد”
آنکه از معصیت خویش خشنود است
که دوات ذهن پایان ندارد
می نویسم زندگی …
بهتر است این را ادامه ندهم
شاید بشود تلخ ترین جمله ی تاریخ بشر
می نویسم زنده ام
جمله ی زیبایی نیست هر چند
باید گذر کرد و گذشت
از این خواب عمیقی که پس از
نفس آخر بیدارم می کند
می نویسم عاشق
می نویسم از احساس یک دل مرده
می نویسم تنها آزرده
می نویسم خسته پژمرده